محمد بن عبدالوهاب در سال ???? ه.ق متولد شد و در سال ???? ه.ق از دنيا رفت. دوران کودکي را در شهر خود ((عيينه)) در حجاز و به ويژه نجد سپري کرد. بعد از مدتي وارد حوزه علميه حنبلي شد و نزد علماي ((عيينه)) به فراگيري علوم پرداخت. براي تکميل دروس خود، وارد مدينه منوره شد. بعد از آن شروع به مسافرت به کشورهاي اسلامي نمود؛ چهار سال در بصره و پنج سال در بغداد اقامت نمود. و به ايران نيز مسافرد کرد؛ در کردستان يک سال و در همدان دوسال ماند. آن گاه سفري به اصفهان و قم نمود و بعد از فراگيري فلسفه و تصوف، به کشور خود، حجاز بازگشت. بعد از هشت ماه که در خانه خود اعتکاف نموده بود، بيرون آمد و دعوت خود را آغاز نمود.با پدرش به شهر ((حريمله )) هشجرت کرد ، و تا وفات پدر در آنجا ماند؛ در حالي که پدرش از او راضي نبود.از آنجا که محمد بن عبدالوهاب، عقايد خرافي خود را که بر خلاف عامه مسلمانان بود و در حقيقت همان عقايد ابن تيميه بود منتشر مي ساخت، بعد از فوت پدرش خواستند او را بکشند که به شهر خود ((عيينه)) فرار کرد قرار شد امير شهر؛ عثمان بن معمر، او را ياري کند تا بتواند افکار و عقايدش را در جزيره العرب منتشر سازد. و براي تأکيد اين ميثاق، امير عيينه خواهرش جوهره را به نکاح محمد بن عبدالوهاب درآورد. لکن اين ميثاق و ازدواج دوام نياورد. به همين دليل از ترس اين که امير او را ترور کند به ((درعيه)) شهر مسيلمه کذاب، فرار کرد.



از همان موقع که در که در ((عيينه)) بود به کمک امير شهر در صدد اجراي عقايد و افکار خود بر آمد و قبر زيد بن خطاب را خراب نمود و اين امر منجر به فتنه و آشوب شد . در ((درعيه)) نيز با محمد بن سعود ـ جد آل سعود ـ که امير آن شهر بود، ملاقات کرد. قرار شد محمد بن سعود هم او را ياري کند و در عوض، او نيز حکومتش را تأييد نمايد.محمد بن سعود نيز به جهت تأييد اين ميثاق، يکي از دختران خود را به نکاح او در آورد. اولين کار او اين بود که حکم به کفر و شرک و ترورد امير ((عيينه)) داد و سپس آل سعود را براي حمله به (( عيينه)) تشويق کرد. در اثر آن حمله تعداد زيادي کشته، خانه هايشان غارت و ويران شد و به نواميس شان هم تجاوز نمودند. اين گونه بود که وهابيان حرکت خود را به اسم نصرت و ياري توحيد و محاربه با بدعت و شرک و مظاهر آن شروع کردند.محمد بن عبدالوهاب همه مسلمانان را، بدون استثنا، تکفير مي نمود؛ به اتهام اين که آنان متوسل به پيامبر اسلام مي شوند و بر قبور اولياي خود گنبد و بارگاه مي سازندو به قصد زيارت قبور سفر مي کنند و از اوليا طلب شفاعت مي کنندو ... .



پس از پيروزي بر (( عيينه )) به سرزمين هاي ديگر لشکر کشي کرده و به بهانه گشترش توحيد و نفي ((بدعت))، ((شرک)) و مظاهر آن، از ميان مسلمين به سرزمين نجد و اطراف آن، مثل يمن و حجاز و نواحي سوريه و عراق، حمله ور شدند، و هر شهري که عقايد آنان را قبول نمي کرد غارت کرده، افرادش را به خاک و خون مي کشيدند.پس از ورود به قريه ((فصول)) از حوالي أحسا و عرضه کردن عقايد خود، مردم با آنان بيعت نکردند، در نتيجه سيصد نفر از مردان قريه را کشته، اموال و ثروت آنان را به غارت بردند.


وهابيان با اين افکار خشن باعث ايجاد اختلاف و تشتت و در گيري ميان مسلمين شدند و استعمار را خشنود نمودند. تا جايي که ((لورد کورزون)) در توصيف شريعت وهابيت مي گويد: (( اين دين عالي ترين و پر بهاترين ديني است که براي مردم به ارمغان آورده شده است)) .با اين که محمد بن عبدالوهاب از دنيا رفته است ولي مستشرقين و استعمارگران دائما در صدد دفاع از افکار او هستند، تا جايي که مستشرق يهودي ((جولد تسهير)) او را پيامبر حجاز خوانده و مردم را به متابعت از افکار او تحريک مي نمايد

جهانيان تاکي ظلم ظالمان ادامه دارد؟



مسلمانان آياهنوز وقت بيداري نشده؟ چرا؟
مي خواهيد بدانيد چه بر سر مردم شيعه نشين منطقه پاراچنار مي آيد؟ قوم طالبان کمر همت بسته تا شيعيان اين منطقه کوچک در غرب پاکستان را پاکسازي قومي کند.
پاراچنار شهري در شمال غربي پاکستان است. اين شهر بخشي از ايالت سرحدي شمال غربي (ايالت شمال غربي) و نيز قسمتي از منطقه ي پشتونستان است که در ميان رشته کوه هاي شمال غربي پاکستان واقع و داراي دره هاي سرسبز، آبشارها، چشمه ها و جنگل هايي با درختان صنوبر و چنار است . جاده اي که اين شهر را به افغانستان مرتبط مي سازد، پس از گذر از دره پايه وار، از گردنة کُرَّم (در شمال غربي شهر) مي گذرد. از اين راه تجارت پشم، شال، قره گل و مانند آن صورت مي گيرد. عشاير ادي زيي ، دويل زيي ، غندي خيل ، مستوخيل ، حمزه خيل ، منگل، مثبل، درزدران منتوان، وزيي ، حاجي غلزيي ، ليساني و پاره در شهر و اطراف آن سکونت دارند.


پاراچنار شهري نظامي در حدود بيست کيلومتري مرز افغانستان است و از طريق کوهات به پيشاور و راولپندي مرتبط مي شود. اين شهر مرکز کُرَّم ايجنسي است و در حدود 180 کيلومتري جنوب غربي پيشاور در َ56 ْ33 عرض شمالي و َ40 ْ70 طول شرقي در ارتفاع 750 1 متر از سطح دريا واقع شده و رود کُرَّم در جنوب آن جريان دارد. وجه تسميه آن را وجود درختان کهنسال چنار يا سکونت قبيله پارا يا پاره در پيرامون چنار بزرگي در آنجا مي دانند. پاراچنار در 1309/1892 جزو هندِ بريتانيا شد.

محصولات عمده پاراچنار گندم و برنج و ذرّت، خشکبار و محصولات باغي مانند زردآلو، شفتالو، گلابي، آلوچه، انگور و شليل است. سيب آن در سراسر پاکستان، مشهور و به لحاظ رنگ طلايي اش از زمان انگليسي ها به گلدن ديشز معروف است . اراضي آن براي کشت زعفران مناسب است و چوبش از قديم براي ابنيه و عمارات به کار مي رفته و امروزه مقدار زيادي از آن به ديگر نواحي صادر مي شود. پرورش کرم ابريشم نيز در آن رواج دارد . نزديک به نيمي از جمعيّت شهر شيعه اثناعشري و بقيه سني اند.

در مرکز شهر، حسينيه بسيار مجللي قرار دارد. علماي بسياري به اين شهر منسوب اند از جمله : مولانا سيدپادشاه حسين ، مولانا علي سرور سرحدي (قرن چهاردهم)، مولانا غلام قاسم خان کورايي (قرن چهاردهم )، مولانا عبدالحسين (متوفي 1365) و مولانا محمد عباس (متوفي 1364) که براي تکميل تحصيلات ديني به ايران و عراق نيز سفر کرد..



وبلاگ اخبار پاراچنار: «سيدرضي‏شاه کاظمي»، از روحانيون و وعاظ شيعه پاراچناري و از کارشناسان ارشد آموزش و پرورش پاکستان که صبح روز شنبه گذشته (9 آذرماه) در حين عزيمت به محل کار خود توسط تروريستهاي يزيدي ربوده شده بود، توسط اين تروريست‏ها ذبح شده و به شهادت رسيد.


در جريان ربودن اين واعظ شيعي که پدر يک شهيد نيز بود، 2 نفر از پرسنل پليس محلي که در محل حاضر بودند، عکس‏العملي از خود نشان ندادند و حتي تروريست ها نزد آنها رفته، سلاح هايشان را گرفته و شهيد سيدرضي شاه را با خود بردند.

بر اساس اين گزارش، تروريست ها امروز به شيعيان پاراچنار در شهر پيشاور اطلاع دادند که او را به قتل رسانده‏اند و شيعيان بايد براي تحويل گرفتن جسد او اقدام کنند.

در همين حال، تروريست ها در هفته گذشته نيز دو نفر ديگر از اهالي پاراچنار به نام‏هاي «دکتر سيدممتاز حسين» و «کربلايي ناصرعلي» را ربوده و با تماس با خانواده‏هايشان مبالغ هنگفتي را در قبال آزادي آنها مطالبه کرده‏اند.

شايان ذکر است که از دوران محاصره پاراچنار تاکنون، چندين نفر از شيعيان "پاراچنار" و "اورکزيي" توسط تروريست ها ربوده شده‏اند که چند نفر از آنها شهيد و چند نفر ديگر با پرداخت پول آزاد شده‏اند.

بر اساس گزارش ابنا، تروريست ها که در جنگ پاراچنار به اهدافشان نرسيده‏اند، اينک مي‏خواهند با حملات انتحاري و آدم‏ربايي، مناطق مختلف ايالت سرحد را براي شيعيان پاراچنار ناامن کنند.

تروريست ها روز گذشته نيز در "پيشاور" و "اورکزيي" دو حمله انتحاري عليه شيعيان انجام داده‏اند که اين دو حمله باعث شهادت ده‏ها تن و زخمي شدن بيش از 170 نفر شده است.

مرگ کودکان پاراچنار و سکوت مرگبار جهان

پاراچنار پاکستان غزه دوم
آرياينان مردان بي گناه قبايل شيعه پاکستان هستند که توسط طالبان وهابي به شهادت رسيده اند. البته اين جنايات در عراق و افغانستان نيز ادامه دارد و به نام اسلام مشغول سر بريدن مسلمين و بالاخص شيعيان هستند . اشتباه نکنيم آنها نه مزدور اسرائيل هستند و نه امريکا و نه بعثي بلکه ادعاي مسلماني مي کنند کساني هستند که هنگام سر بريدن من و توي مسلمان فرياد الله اکبر مي زنند و با افتخار از خداوند مي خواهند اين جنايات را به عنوان جهاد في سبيل الله قبول نمايد . خيلي راحت در مسجد بمب منفجر مي کنند ، خيلي راحت بيگناهان را سر مي برند و زنان حامله را شکم پاره مي کنند ، کودکان را زنده زنده مي سوزانند






چندي قبل نيز در پاکستان حدود 30 مسافر شيعه را در ميانه راه پياده نمودند و آنها را کنار يک تانکر سوخت زنده زنده سوزاندند و اکنون يک دسته گل ديگر آنها اين که جديدا به نيت قربه الي الله سر مي برند و دست و پا قطع مي کنند .







وهابي ها و طالبان و القاعده کساني هستند که در کشورهاي عراق ، افغانستان ، پاکستان و ايران مشغول قتل عام مسلمين و سربريدن و زنده زنده سوزاندن مسلمانان به نيت قربه الي الله هستند . اينان کساني هستند که در محراب مطهر مساجد بمب مي گزارند و نمازگزاران الله را تکه تکه مي کنند ، اينان کساني هستند که در بازارها و معابر عمومي که مسلمين مشغول رفت و آمد هستند پيکر نحسشان را منفجر مي کنند و دهها و صدها شيعه را به نيت قربه الي الله تکه تکه مي کنند ، اينان کساني هستند که به ناموس و اموال و جان شيعه به نيت قربه الي الله حمله مي کنند و آنها را غارت مي کنند . وا عجبا از اين جمود فکري کوته نظران . کساني هستند که ساليان سال در مدارس مولوي هاي کوته فکر مشغول درس خواندن هستند ، کساني هستند که ماهيانه از دلارهاي نفتي امريکايي تزريق شده به صنعت سعودي ها ارتزاق مي کنند ، کساني هستند که ساليان سال در مدارس مذهبي سعودي هاي عربستان دروس مذهب خوانده اند و ياد گرفته اند که فقط و فقط خودشان مسلمان هستند ، کساني هستند که در شهرک صدر عراق در يک بمبگذاري 120 زن و کودک را زنده زنده با بمب هاي خود سوزاندند .



حال خوب است به اين شرح حال به ديده دقت بنگريد :



مادر نماز صبح خود را مي خواند ، ديگر استراحت نمي کند کودکان شيرين زبان خود را بيدار مي کند اندک اندک هنگام صبحانه مي شود، ناني تهيه مي کند و صبحانه آماده مي کند . همه سر يک سفره خندان مي نشينند کودک سر سفره شيرين زباني مي کند پدر شوخي مي کند ، مادر مي خندد ، هنگام کار مي شود ، پدر خانواده به سر کار مي رود ، مادر نيز با کودک خود به بازار خريد و فروش مي رود تا بلکه ميوه ، سبزي و مواد اوليه نهار را تهيه کند ، از اين مغازه به آن مغازه ، با يکي سر قيمت چانه مي زند ، کودک در کنار مادر حضور دارد . بالاخره يک چرخ ميوه فروش را پيدا مي کنند تا مقداري ميوه بخرند وناگهان بمب .....



مادر تکه تکه مي شود



کودک زنده زنده مي سوزد











و صدهاي کودک و مادر ديگر نيز به همين بلا گرفتار مي شود .



مادر خبر نداشت که يک حيوان صفت قصد بهشت کرده است و به خود بمب بسته و خود را منفجر کرده است .



نمونه ديگر از اين وهابي هاي تندرو که در استان فرات دستگير شده بودند از اعضاي گروه «التوحيد و الجهاد» يکي از گروهاي جنايتکار هستند تاکنون به سربريدن 61 شيعه و تجاوز به 15 دختر عراقي اعتراف کرده‌اند. بنا بر اين اعترافات، هر يک از اين چهار تن، براي بريدن سر هرشيعه 200 دلار و سرکرده آنها نيز 500 دلار دريافت مي‌کرده است.